کتاب زیبای پیروان علی(ع) و رنجهایشان
برای دانلود کلیک کنید
http://rapidshare.com/files/363994878/_________________________________________.pdf
کتاب زیبای پیروان علی(ع) و رنجهایشان
برای دانلود کلیک کنید
http://rapidshare.com/files/363994878/_________________________________________.pdf
بالاخره پایه حقوق کارگران در سال آینده اعلام شد.300هزار تومان. فقط سیصد هزار تومان ، دستمزد کارگران در سال آینده است.آنهم بدون کسر مالیات، عوارض، قسط و......در حالیکه چندی پیش دولت خدمتگذار خط فقر را 700هزار تومان اعلام کرده بود. یعنی کسانی که کمتر از این درآمد دارند زیر خط فقر هستند. به یاد دارم در کلاس درس ، استاد از انواع مدیریت سخن میگفت و مدیریت در یک تشکیلات رو به راه را آسان میدانست و با خنده میگفت اگر من را هم رییس یک شرکت عظیم که چرخش مالی درست و خوبی دارد بگذارند موفق خواهم بود. ولی مدیر موفق کیست؟ که مدیریت بحران را بر عهده بگیرد ، در شرایط دشوار توانایی رهبری زیر مجموعه خویش را داشته باشد و بتواند از پس مشکلات موجود در بحران برآید. به راستی چند درصد مردم مدیران بحران هستند؟. چند درصد از مردان و زنان جامعهء ما میتوانند با کمتر از پنجاه درصد درآمد خط اعلام شده فقر زندگی خویش را سامان دهند. به یک مغازه کفش فروشی رفتم. میانگین قیمت کفشها 30 هزار تومان بود. با احتساب استفادهء 10 ماهه از یک کفش به روزانه مبلغ یکصد تومان فقط برای کفش میرسیم.شلوار، پیراهن،مواد غذایی ،محل اسکان،هزینهء تحصیل. وقتی که حساب میکنیم هر نفر در یک خانواده به طور میانگین روزانه به 10 هزار تومان احتیاج دارد تا بتواند فقط زنده باشد. رفاه پیشکش. آیا این درخور کشوری است که دومین ذخایر گاز جهان را دارد؟ آیا این در شخصیت کشور ثروتمندی مانند ایران است؟
به راستی مدیریت بحران یعنی چه؟ خط فقر چیست؟ تمام علوم مهندسی کاربردی متحیرند در کار مردم نجیب ایران. میخواهم در این ایام نزدیک به عید نوروز درود بفرستم به تمامی غیوران ایرانی چه مرد و چه زن. چه باسواد و چه بی سواد که چه آگاه و چه ناآگاه مدیران بحرانند. بحرانی که دائمی شده است و همه گیر. درود بر شما. پیروز باشید
بی سبب عاشق آن چشمهء نوریم هنوز
وای و صد وای کز این مرحله دوریم هنوز
دیگران رهسپر ثابت و سیاره شدند
ما بر این خاک سیه مست غروریم هنوز
نه کمال از دگران دیده نه نقصان در خویش
ای زمان آینه بگذار که کوریم هنوز
تکیه بر کار هدر کرده و بیکار شدیم
خرم از فاتحهء اهل قبوریم هنوز
زنده کش بوده و با مرده پرستی شادیم
این گواهیست که ما طالب گوریم هنوز
دوزخی تا نبود، سوی عبادت نرویم
چه توان کرد که ما طالب زوریم هنوز
راحت خویشتن از دست قضا میجوییم
تشنه لب بر سر این چشمهء شوریم هنوز
معینی کرمانشاهی
http://rapidshare.com/files/359733612/___________________________________.pdf
پرپر زدنم در دستانت چه زیبا بود
یادت هست؟
چقدر ناباورانه در نگاهت مردم و تو باز میخندیدی!
حالا که خوب نگاه میکنم میبینم....
فراموشش کن
گذشت
اصفهان-اسفند۸۸
فهمیدن عشق را چه مشکل کردند
ما را ز درون خویش غافل کردند
انگار کسی به فکر ماهیها نیست
سهراب بیا که آب را گل کردند
http://rapidshare.com/files/356605355/_______________________________________.pdf
چند وقتی بود که دلم حسابی تنگ شده بود و هوای پدر رو کرده بود. گرفتاری و مشغله هم اجازه نمیداد فاصله رو بردارم و برم سر خاکش. بالاخره طلسم شکست و دیشب راه افتادم سمت خاکش. اشتیاق دیدارش نذاشت بفهمم که 500 کیلومتر مسیر چطوری طی شد . صبح که رسیدم مستقیم رفتم سر خاکش ولی هر چی خواستم درد دلایی که مدتها بود مثل یه بغض گلومو گرفته بود بیرون بریزم نشد. انگار هوای ابری و خاکستری نیت بارش نداشت. شاید این شعر مصداق خوبی بود واسه این اتفاق.
از فاصله شکایت نکن
تو آنسوی جوی و من........
آسوده بخواب ، دور از من آسوده تری
مگر نشنیده ای داستان دوری و دوستی را؟